دلم سر مست و لب در ذکر یارب یارب است امشب
برای عشق بازی خوب تر از هر شب است امشب
سرود مرغ حق بخشد دل عشاق را حالی
زمین و آسمانها پر گل و پر کوکب است امشب
ز حق حق گفتن این مرغ عاشق پیشه دانستم
که مطلبهای گوناگون در این یک مطلب است امشب
ز خوشحالی در این دنیا و مافیها نمی گنجم
که گویی دلبر زیبا مرا لب بر لب است امشب
زنم در آسمان با صفای بی کران جولان
زمین در زیر رانم آسمانی مرکب است امشب
مپیچ ای ذاهدا بر من که می پیچانمت از دینت
غم عشقم مرا وردی و یارم مذهب است امشب
بدل دارم غم یاری که باشد فوق هر یاری
به تن دارم تب عشقی که فوق هر تب است امشب
وضو بگرفته اماز خون در محراب ابرویش
نماز واجب هر روز و شامم اوجب است امشب
بغیر از عاشق و سرباز ونغمه خوان قربانی
بدور آستان او هزاران منصب است امشب
چنان خواندم زحسن دوست درس عشق بازی را
که صد چون پیروی پیرطفل مکتب است امشب
مکن عیبم که گه میمیرم و گه زنده می گردم
که هم دور است دلبر از من وهم در بر است امشب
قمر آمد ز لای پنجره در بسترم امشب
به رویش می گذارم بوس و لذت میبرم امشب
زند چاک از حسادت همچو گل پیراهن خود را
اگرداند هوو آمد برویش همسرم امشب
عروس دلفریب ماه از بس دوستم دارد
بدست خود کند خلعت ز نورش در برم امشب
زبس خوش است و شنگول است ومقبول است سیمن بر
ز سر تا پا شوم چشم وبرویشش بنگرم امشب
سهیل و زهره وناهیدو پروین ذحل سویی
مه زیبا عروس شوخ شنگ دلبرم امشب
زنم از ناز و نوزو قهرو غیض وعشوه میکاهد
اگر بیند که ناز دیگری را می خرم امشب
بریزد از بصر اشک و رود تا خانه بابا
اگر بیند که ماه آسمان راشوهرم امشب
شهنشاهی و خوش بختی و خوش وقتی و میشاید
که مه از نور زیبایش بسر زد افسرم امشب
مه ام در بر شبم انور منور افسرم برسر
چراخود را به از هر نیک بختی نشمرم امشب
من یک لا قبای پاپتی و این همه دولت
هزاران شکر باید از خدای داورم امشب
چه حاجت تا که گویم وصف شیرین کامی خود را
بود پیدا ز شعر شهد تر از شکرم امشب
چنان شادم که گر سوزد ز سر تا پا چو پروانه
به وجد و رقص بر می خیزد همی خاکسترم امشب
سزد گر پیروی زاهد زند بر ساغرم بوسه
شراب ناب میریزد قمر در ساغرم امشب
دوستان عزیز سلام:
با آروزی توفیق و قبولی طاعات در این ماه مبارک . اینکه در باره قارچ کامبوجبیا در پستم نوشتم این بود که آشنایی دوستانم با تمامی چیزهای که در بعضی از بحث ها که هم می تواند از لحاظ سرمایه ای منبع در آمدی باشد و سلامتی خود را تضمین کنند بداند اگر به صورتی بالینی و درست در این مورد تفحص شود و با علم نانو و فن آوری های نوین بسیاری از بیماری ها مانند قند خون ،سنگ کلیه ،ام اس ،هپاتیت ،پوکی استخوان را می تواند از بین ببرد به امید سال 1404حق یارتون علی نگهدارتون
حدیث عشق یک حرفش به صد دفتر نمی گنجد
نه صد دفتر که در دنیای پهناور نمی گنجد
می نابی زچشم مست ساقی نوش جان کردم
که در خم و سبو وشیشه و ساغر نمی گنجد
در اینجا از محبت لاف زن نی گنج قارونی
که در کوی محبت گنج سیم و زر نمی گنجد
کلاه سلطنت را با همه حسن دل انگیزی
همین یک عیب بس باشد که بر یک سر نمی گنجد
به حسن و مال وزور و عمر جاه خود نکن تکیه
که چون باد صبایست و بیک کشور نمی گنجد
شکر خندی که گنجیده است در کنج لب نوششت
به جوی سلسبیل و چشمه کوثر نمی گنجد
ز روی ماه مهر و شمع وصبح و گل نمی بینی
چنین حسنی بجز در عارض دلبر نمی گنجد
هنر هایی که در مژگان چشم یار گنجیده
درون جان صد سرداروسر لشکر نمی گنجد
حلاوتها که گنجیده است در لب خند نوشینت
درون انگبین و غنچه وشکر نمی گنجد
بدون آنکه نزدیکت توان شد سوخت بنیادم
حرارتها که در عشق است در آذر نمی گنجد
دلم آتش گرفته است و از او خونابه می ریزد
بجز اینجا بجایی آب در آذر نمی گنجد